ماجرای کشف یکی از شکنجهگاههای مخفی ساواک + تصاویر ؛ از آپولو تا گیوتین انگشت
تاریخ انتشار: ۲۱ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۷۱۹۸۹۵
به گزارش همشهری آنلاین، یکی از اقدامات عجیبی که شبکه سلطنت طلب منوتو قبل از تعطیلی انجام داد، پخش مستند «پرویز ثابتی» از مسئولان بلندپایه ساواک با هدف تطهیر سازمان مخوف و شکنجهگر دوران پهلوی بود. به نظر میرسد منوتو با توجه به اینکه میدانست آیندهای ندارد دست به این انتحار زد وگرنه بسیاری میدانند که تطهیر ساواک با گستردگی جنایاتی که انجام داده است به راحتی امکان پذیر نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آنقدر اسناد و مدارک در این راستا قوی است که هیچ فردی نمیتواند این موارد را منکر شود. یکی از وقایع تاریخی که درباره ساواک در بحبوحه انقلاب اسلامی رخ داد کشف خانه «سرهنگ علی زیبایی» به عنوان شکنجهگاه مخفی دستگاه امنیتی شاه بود که ماجرای جالبی دارد.
آنطور که روایت شده پیرمرد و پیرزنی مسیحی وقتی متوجه میشوند یک ماشین که در آن چند مرد سوار آن بودند وارد خانه روبروی آنان می شود و دختری را با چشمان بسته به زیر زمین میبرند، سراسیمه به خیابان رفته و جوانان انقلابی که در حال تظاهرات هستند را از این واقعه با خبر میکنند. در ابتدا این زن و مرد فکر میکنند که اراذل و اوباش این دختر را اسیر کرده اند و کسی فکر نمی کرد که این خانه، یکی از شکنجهگاههای ساواک باشد اما وقتی جوانان برای نجات این دختر از روی دیوار وارد خانه میشوند میبینند که ماموران ساواک از حیاط پشتی فرار میکنند و در ادامه همه مات و مبهوت آنچه شاهدش هستند، میشوند.
از این لحاظ در آن زمان نام سرهنگ زیبایی از نزدیکان «تیمور بختیار»، شهرتی به هم زده بود. ابزارهای شکنجه مختلف در این خانه کشف شد. اگرچه در زمان کشف این خانه وی پانزده سال بود که ایران را ترک کرده بود اما تردیدی نیست که این فرد بلندپایه ساواک نیز با دستان خود زندانیان را شکنجه میکرده است.
این شکنجه گاه شامل دو ساختمان در مجاورت هم بود که از زیرزمین به واسطۀ تونل تنگ و تاریکی با هم ارتباط داشت. جوانان انقلابی که وارد این ساختمان شدند شاهد ابزارهای مختلف و مخوف شکنجه و همچنین ناخنهای کشیده شده و موهای کنده شده و خونهایی که روی دیوار پاشیده شده، بودند. جالب اینجاست که حتی اعضای بدن افراد شکنجه شده در باغچه از جمله پای یک فرد نیز کشف شد که در آن زمان شواهد نشان می داد این جنایت به تازگی انجام شده بود.
ابراز شکنجه تخصصی ساواکجالب اینکه ساواک برای خود ابزار شکنجه مخصوص طراحی کرده بود که از این ابزار به طور حرفهای در خصوص شکنجه افراد استفاده میکرده است. از ابزار و شیوههای مخصوص شکنجهای که در آن زمان مورد استفاده قرار می گرفت می توان به آپولو، گیوتین انگشت، شوک الکتریکی، قفس جهنمی، آویختن صلیبی و ... اشاره کرد.
یکی از آلات شکنجهای که در زندان اوین بدست آمد. نوعی وسیله فلزی بود که انگشت دست شخص زندانی را داخل آن میبستند و با قطع اندک اندک انگشت دست او از وی اعتراف میگرفتند.
گیوتینگیوتین برای قطع کردن انگشت
همچنین آپولو یکی از مخوف ترین و معروف ترین ابزار شکنجه ساواک بود که علت نامگذاری آن به آپولو، شباهت آن به سفینه آپولو بود. دستها و پاها توسط بستهای فلزی مهار میشدند و سر در محفظه فلزی قرار میگرفت. کلاهخود فلزی باعث میشد که موقع شلاق خوردن صدای زندانی تشدید شود و تأثیر مضاعف و مخربی روی سیستم عصبی و شنوایی او گذاشته شود. گاهی علاوه بر شلاق زدن، شوک الکتریکی به نقاط حساس بدن هم داده میشد، به این صورت که برق با ولتاژ پایین غیرکشنده و صرفا شوک آور و دردناک را به نقاط حساس بدن ازجمله لاله گوش، لبها، بینی و حتی آلت تناسلی زندانی وصل میکردند.
قفس داغ از ابزار تخصصی شکنجه ساواک بود که بوسیله آن در آن واحد به زندانی از نقاط مختلف فشار وارد میکرد. این قفس که با لولههای فلزی ساخته شده بود، ۸۰ سانتیمتر ارتفاع و نیم متر طول و عرض داشت و سقف آن را با ورقهای فلزی پوشانده بودند. ابتدا زندانی را با فشار فراوان از ورودی کوچک و تنگ آن داخل قفس و سپس در آن را قفل میکردند. آنگاه به وسیله اجاق بزرگی که زیر آن بود، قفس را داغ میکردند. زندانی که جای هیچگونه حرکتی نداشت و بدن برهنهاش با تمامی قسمتهای فلزی قفس در تماس بود، دچار سوختگی شدید از کف پا تا فرق سر میشد. تنگی این قفس خود باعث می شد که زندانی در طول مدت دچار مشکلات مفاصل شود اما عوامل ساواک به همین موضوع نیز بسنده نمیکردند.
آویختن صلیبی از جمله شیوههای شکنجههای متداول و فکر شده ساواک بود. زندانی را ساعتهای طولانی با دستهای باز و پاهای بسته شده میآویختند و در همین حال به او شلاق میزدند. این کار با عث اختلال در جریان خون بدن میشد. بعد از گذشت یک ساعت خون در کف و مچ پاها جمع میشد و میزان فشار آن به حداقل میرسید. آویخته شدن بیش از ۲۴ ساعت مرگ حتمی را در پی داشت. تورم رگهای پا، سرگیجه، حالت تهوع و تب و لرز از عواقب این نوع شکنجه طولانی مدت بود.
در این میان کشیدن ناخن و سوزاندن بدن از جمله شکنجههای رایج و اولیه ساواک بوده است. ابزار تخصصی شکنجه ساواک نشان میدهد که سرویس مخوف شاه از زمان اولیه شکنجه به عنوان تهدید مردم عبور کرده و برای همین ابزاری حرفهایتر برای این موضوع طراحی کرده بود و افراد بلندپایه سازمان امنیتی شاه نیز بدان اشتغال داشتند.
کد خبر 831449 برچسبها انقلاب اسلامی ایران پهلوی خبر ویژه ساواکمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: انقلاب اسلامی ایران پهلوی خبر ویژه ساواک شکنجه گاه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۱۹۸۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا بلینکن میتواند اثر انگشت خود را بر تاریخ بگذارد؟
فرارو- غسان شربل؛ مدیر مسئول روزنامه "الشرق الاوسط"، آنتونی بلینکن به هاروارد رفت. او در راهروها با سایه مردی روبرو شد که چندین دهه پیش از او سکاندار سیاست خارجی امریکا بود. نام آن مرد "هنری کیسینجر" بود. او هنگام عبور از ساختمان شورای امنیت ملی و همچنین شورای روابط خارجی با همان شبح ملاقات خواهد کرد. صاحب سایه سنگین آن شبح هم چنین عاشق نگارش مقاله و تفکر طولانی در مورد آینده امریکا و موقعیت و جایگاه ان کشور در جهان بود. بلینکن اکنون در دفتر وزیر امور خارجه نشسته است.
به گزارش فرارو به نقل از عرب نیوز، کیسینجر چندین دهه پیش آن دفتر را ترک کرد، اما سایه او باقی ماند. چقدر زندگی با وجود یک سایه از گذشته دشوار است. گویی او همواره تو را مورد قضاوت و آزمون قرار میدهد. مردم نیز وسوسه میشوند تا رهبران امروز را با رهبران گذشته مقایسه کنند. امانوئل مکرون رئیس جمهور فعلی فرانسه درک میکند که تکیه زدن بر صندلی مردی که شبح اش بر سرش سنگینی میکند به چه معناست. او دشواری زندگی در سایه "شارل دوگل" را میداند.
زمان داوری میکند و صاحبان موقعیت و مقام را به سوی سرنوشت خود سوق میدهد و نتایج را زیرنظر دارد. در این میان جایی برای کارکنان عادی که مانند آب رودخانهای که به دریا میریزند به سمت فراموشی میشتابند وجود ندارد.
تاریخ صرفا اسامی افرادی که تاثیرگذار بوده و به اصطلاح اثرانگشتی از خود برجای گذاشته اند را حفظ و یادآوری میکند حتی اگر گاهی آن تاثیرگذاری با ارتکاب جنایت آلوده شده باشد. به همین خاطر است که تاریخ افرادی که در نقاط عطف اثری از خود بر جای گذاشتند فراموش نکرده است.
تاریخ "ژول مازارن" سیاستمدار برجسته ایتالیایی و امضاکننده معاهده وستفالی، معاهده پیرنه و معاهده الیوا ابزارهای حقوقی لازم برای تبدیل فرانسه به قدرت اصلی در قاره اروپا را فراموش نمیکند. تاریخ هم چنین "شارل موریس دو تالیران پریگور" که با نام تالیران شناخت میشود دیپلمات برجسته فرانسوی که در سالهایی که پیروزیهای نظامی فرانسه یکی پس از دیگری کشورهای اروپایی را تحت سلطه فرانسه قرار داد و دیپلمات ارشد ناپلئون بود و برای صلح تلاش میکرد را فراموش نمیکند.
تاریخ "مترنیخ" سیاستمدار اتریشی مبتکر نظام توازن قوا را فراموش نمیکند. تاریخ "اتو فون بیسمارک" زمامدار معروف دولت پروس، دوک لاونبورگ و نخستین صدراعظم آلمان ملقب به "صدراعظم آهنین" که توانست آلمان را متحد کرده و امپراتوری آلمان را تاسیس کند را فراموش نخواهد کرد.
تاریخ "ژو انلای" از مهمترین رهبران سیاسی معاصر چین و اولین نخست وزیر جمهوری خلق چین که به اتخاذ سیاستهای میانه روانه و به خصوص ایفای نقش در معتدل کردن اوضاع پس از انقلاب فرهنگی شهرت داشت را فراموش نخواهد کرد. تاریخ "ویاچسلاو میخائلوویچ مولوتف" و "آندرِی آندریویچ گرومیکو" وزرای خارجه اسبق اتحاد جماهیر شوروی را فراموش نخواهد کرد. تاریخ هم چنین "یوگنی ماکسیموویچ پریماکوف" وزیر خارجه و نخست وزیر اسبق شوروی را فراموش نخواهد کرد. تاریخ "سرگئی لاوروف" وزیر خارجه فعلی روسیه را نیز فراموش نخواهد کرد علیرغم آن که او در تله اوکراین افتاد.
بلینکن در هواپیمایی که او را به پکن رساند به ساعت خود نگاه کرد. زمان رو به اتمام است. تهدید باخت "جو بایدن" در انتخابات پیش رو بر سرش سنگینی میکند. دادگاههای امریکا با مردی پر سر و صدا به نام گدونالد ترامپ" سروکار دارند، اما محاکمه او باعث کاهش محبوبیت نزد هواداران اش نشده است. اگر بایدن از کاخ سفید برود بلینکن نیز با او خواهد رفت. پس از آن احختمالا کتاب خاطرات اش را مکنتشر میکند و سخنرانی خواهد کرد، اما بازنشستگی برای او وسوسه انگیز نیست. موضوع آن است که برجای گذاشتن اثر انگشت خود بر تاریخ مهمتر از ذکر جزئیات دوران تصدی مقام وزارت خارج در یک کتاب خاطرات است. برجای گذاشتن اثر انگشت در تاریخ حکم یک تمبر دائمی را دارد.
چقدر سخت است ملاقات با امپراتور چین مردی که کلیدهای کارخانه جهانی را در دست دارد و میخواهد در رتبه بندی قدرتهای بزرگ در جایگاه دوم قرار گیرد. ولادیمیر پوتین به ذهنش خطور کرد. او در جنگ اوکراین شکست نخواهد خورد، اما نبرد طولانی و پرهزینه شد.
جنگ در اوکراین نیاز روسیه به کشور "مائوتسه تونگ" را افزایش داد. به ذهن ارباب کرملین خطور نکرده بود که رقیب واقعی روسیه دریای انسانی ساکن در مرزهای آن است. پوتین از سرنوشت آمریکا فرار کرد و به سرنوشت چین گرفتار شده است. قرار ملاقات واقعا دشوار است. مردی (شی) که بلینکن با او دست خواهد داد نه با تهدید ناشی از انتخابات مواجه است و نه وسایل ارتباط جمعی و نه حتی کسی جرات مخالفت با او را دارد، زیرا حزب اش یعنی حزب کمونیست چین نیز او را همتای مائو و حتی قدری فراتر از او معرفی کرده است.
سایه کیسینجر بلینکن را تسخیر کرده است. کیسینجر قرار بود در تاریخ ۹ جولای ۱۹۷۱ میلادی در شمال پاکستان استراحت کند، اما راحتی چیزی است که دیگران را وسوسه میکند نه شخصی مانند کیسینجر. او مخفیانه عازم چین شد. این دیدار باعث شد او دانش خود را از کشوری که از آن بازدید کرده بود به امریکاییها انتقال دهد. گفتگوهای ماراتن گونه بین افراد باهوش انجام شد. طی ان کیسینجر با "ژو انلای" نخست وزیر وقت چین صحبت کرد و از او خواست تا از "ریچارد نیکسون" رئیس جمهور وقت امریکا برای بازدید از چین که آشکارا موضعی خصمانه در قبال امپریالیسم داشت و ایالات متحده را "ببر کاغذی" خوانده بود دعوت بعمل آورد. نتیجه سفر نیکسون به چین در فوریه ۱۹۷۲ شبیه وقوع یک کودتا در موازنه قوای بین المللی بود. اتحاد جماهیر شوروی چارهای جز در پیش گرفتن راه تنش زدایی با غرب نداشت امری که کیسینجر معتقد بود به زوال امپراتوری شوروی خواهد انجامید.
بلینکن اشاره کرده که متوجه شده "شی جین پینگ" عجلهای برای رویارویی با آمریکا ندارد، اما او نمیخواهد شاهد شکست پوتین باشد، زیرا شکست او بیگانگی تایوان از سرزمین اصلی چین را عمیقتر میسازد.
در هواپیمایی که بلینکن را به خاورمیانه برد او دوباره به ساعت خود نگاه کرد. شرایط فعلی سخت و خطرناک است. پژواک قتل عام غزه به قلب دانشگاههای آمریکا رسیده است. دولت بایدن در پی عملیات طوفان الاقصی به سرعت از اسرائیل حمایت کرد، اما کشتار هفته ماهه ارتکابی توسط اسرائیل فراتر از حد تحمل است. در این میان نیز ایران و اسرائیل شلیک موشکهایی را رد و بدل کرده اند. اگر خاورمیانه با یک فروپاشی کامل مواجه شود چه خواهد شد؟ آمریکا چیزی از بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل دریغ نمیکند، اما آن مرد همانند یک جنگجوی زخمی رفتار میکند. اگر او تهدید خود را مبنی بر حمله به رفح عملی کند آتش تنش احتمالا گسترش خواهد یافت.
بار دیگر سایه کیسینجر بلینکن را تسخیر میکند. کیسینجر در جریان جنگ ۱۹۷۳ میلادی یعنی جنگ رمضان یا به زعم اسرائیل یوم کیپور از اسرائیل حمایت کرد، اما عملا گزینه مذاکره را به عنوان تنها راه برون رفت تحمیل کرد. او دیپلماسی شاتل خود را راه اندازی کرد و با انور سادات و حافظ اسد منطبق با ایدههای واقع گرایانه خود در حوزه روابط بین الملل رایزنی کرد. نتیجه این رایزنیها دو توافق برای حل مناقشه بود. توافق طرف مصری صحنه درگیری اعراب و اسرائیل را تغییر داد و بعدا در را به روی کمپ دیوید و خروج مصر از بعد نظامی جنگ گشود.
موقعیتهای تراژیک نیازمند تصمیم گیریهای استثنایی هستند و نیاز به مردانی دارند که در استفاده از نقاط عطف برای ساختن سرنوشت مهارت داشته باشند. آیا بلینکن میتواند دریچهای را که به یک کشور مستقل فلسطینی منتهی میشود باز کند؟ چنین اقدامی تحولی اساسی در صحنه خاورمیانه ایجاد خواهد کرد.
آمریکا اشتباهاتی تاریخی را مرتکب شده است برای مثال، زمانی که به دولتهای پیاپی اسرائیل اجازه نقض مفاد توافق نامه اسلو را داد. امریکا زمانی دچار اشتباه تاریخی شد که طرح صلح عربی را نادیده گرفت.
اکنون نیم قرن پس از سفر کیسینجر به خاورمیانه هواپیمای بلینکن در حال حرکت است. رفع ظلمی که در حق مردم فلسطین اعمال شده این بار کودتای بزرگی خواهد بود که مرز نقشهای کشورهایی، چون ایران، ترکیه، روسیه و چین را دوباره ترسیم خواهد کرد. صلح فراگیر به خاورمیانه فرصتی برای تمرکز بر توسعه، مبارزه با فقر و تروریسم و رفع بدبختی زندگی در چادرها را میدهد. آیا بلینکن میتواند اثر انگشت خود را بر روی تاریخ برجای بگذارد همان طور که کیسینجر در بیش از یک نقطه در جهان از جمله در مذاکرات برای خروج امریکا از ویتنام آن کار را انجام داد؟ باز هم میگویم که موقعیتهای تراژیک نیازمند تصمیم گیریهای استثنایی و مردانی هستند که در استفاده از نقاط عطف برای ساختن سرنوشت مهارت دارند.